سه‌شنبه، فروردین ۰۷، ۱۳۸۶

چطوری همه دلها میشکنه؟

اوٌلین کسی که عاشقش میشی دلتو میشکنه و میره. دومین کسی رو که میخوای بهش عشق بورزی و از تجربه قبلی استفاده کنی، دلتو بدتر می شکنه و میزاره میره. سومی رو می گی که دیگه عاشق نمی شی اما در حدٌ عاشقی نمی تونی دوستش نداشته باشی، امٌا اونم میذاره میره
بعدش دیگه هیچ چیز واست مهم نیست و از این به بعد میشی اون آدمی که هیچوقت نبودی. دیگه دوستت دارم برات هیچ رنگی نداره...و اگه یه آدم خوب باهات دوست بشه تو دلشو میشکنی که انتقام خودتو ازش بگیری و اون میره با یکی دیگه...اینطوریه که دل همه ما آدما میشکنه. اما راستش انتقام چیز خوبی نیست. اشتباهه که آدم فکر کنه نفر بعدی رو به خاطر نفر قبلی نباید دوست داشته باشه، این اصلا منصفانه نیست حتی اگر باعث بشه که بازهم دل آدم بشکنه

یکشنبه، اسفند ۲۷، ۱۳۸۵

سال نو و عید بر همگان مبارکباد


سال جدید داره از راه میرسه و سال پیر و قدیمی کوله بارش رو برداشته و آماده رفتن شده. به همین سادگی یک سال دیگه سپری میشه و زمستون سرد و غمگین جاشو به بهار زیبا و دلنشین میده

سالی که گذشت حتما برای همه ما همراه بوده با خاطرات خوب و شیرین و البته خاطرات تلخ که اونهم جزیی از زندگی هست. اشکها و لبخندها حاصل روزهای خوب و بد زندگی انسانند. برا همه آدمای روی زمین آرزو می کنم که در سال جدید لبخندهاشون بیشتر از اشکها باشه و تازه اگر هم اشکی باشه فقط اشک شوق و شادمانی باشه. نوروز رو هم به همه عزیزان تبریک میگم. یه قسمت از شعر زیبای فریدون مشیری رو اینجا می ذارم به این امید که پنجره های بسته رو باز کنیم رو به سوی خورشید و
بهار زیباش

باز کن پنجره ها را که نسیم
روز میلاد اقاقیها را جشن می گیرد
و بهار روی هر شاخه کنار هر برگ
شمع روشن کرده ست
همه چلچله ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده ست
و درخت گیلاس
هدیه جشن اقاقیها را
گُل به دامن کرده ست

چهارشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۵

ساسان-آلبوم دیوونگی




نه صدام کن نه نگام کن نمیخوام، باز بشم دوباره صید دام تو
توی تور عشق تو رها بشم، دلمو باز بزنم به نام تو

خوش به حال قلب بی احساس تو، حیوونی این دل بیچاره من
ناز شصت مُهر بی معرفتی، که زدی رو دل صد پاره من

دیگه دیوونگی یه از عشق خوندن، دیگه دیوونگی یه پای تو موندن
می دونم آخر قصٌه مون سیاهه، آخه از عشق تو خوندن اشتباهه

اشتباهه اشتباهه اشتباهه

به خیالت که هنوزم اون چشات، ریشه می کنه توی جون و تنم
به خیالت که مث گذشته ها، وقتی رفتی خیلی ساده می شکنم

دیگه دیوونگی یه از عشق خوندن، دیگه دیوونگی یه پای تو موندن
می دونم آخر قصٌه مون سیاهه، آخه از عشق تو خوندن اشتباهه

اشتباهه اشتباهه اشتباهه