پنجشنبه، مهر ۱۳، ۱۳۸۵

کاشکی پرنده بودم



آزاد، شاد و رها. بیخیال و سبک بال
پر گشودن در آبی آسمانها، لذتی دارد که برای درکش
باید فقط پرنده بود
تن سپردن به آفتاب در همسایگی خورشید
و زمین را دیدن از بلندای ابرهای خاکستری رنگ
حلاوتی دارد که برای فهمش
باید فقط پرنده بود

تنفس هوایی که نه آلوده به رنگ است و نه نیرنگ
در مجاورت فرشتگانی که با بالهای نقره ای فام خویش
سلامت میدهند

کاشکی پرنده بودم
تا می توانستم در لحظه های دلگیر و خسته کننده بر آسمان نیلی
پر بگشایم و به دور از هر آنچه بر زمین ما میگذرد
اندکی با خودِ خویش خلوت کنم

برای رهایی از هر آنچه که هست و نباید باشد
باید پرنده بود
برای رهایی از هر آنچه که نیست و باید باشد
باید پرنده بود
برای شکستن مرزهای ارتقاع پَست
باید پرنده بود
برای تن سپردن به آفتاب
به زیبایی و درک شعورِ ستاره ها، باید پرنده بود

بی هیچ هراسی از زمستان
و بی هیچ ترسی از خزان
پرنده به بهار می اندیشد
و در اشتیاقِ رسیدن به فصل باغهای گل سرخ
سرمای نومیدی را در قلب کوچک همیشه تپنده اش
به گرمای امیدِ وصل تبدیل میکند

کاشکی پرنده بودم
آنگاه پرواز، بهترین بهانه من برای رسیدنِ به تو بود
که از جنس آفتاب ، بهار و باغهای پر طراوت گل سرخی
. کاشکی، کاشکی
04 oct. 06

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام. کارتون جالب هست. اگر اینها شعرهای خودتون هستن که خیلی با احساس هستید. اگر هم از جایی دیگه هستن بازم با احساسید که به این زیبایی انتخاب کردید. خواستم به شما ایمیل بدم اما متاسفانه ایمیل شما آکتیو نیست. لطفا اگر ممکنه ایمیلتونو آکتیو کنید. موفق باشید

Sasi گفت...

سلام
مرسی و ممنون که به اینجا سر زدید. در صورتیکه نظر و یا پیشنهادی دارید میتونید با این ایمیل آدرس مطرح کنید.
شاد و سلامت باشید

baagherose@hotmail.com